از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دشمن با توسل به حربه های مختلفی در پی نابودی نظام نوپای اسلامی بود. با توجه به آنچه دشمن دنبال می کرد در دهه 60 دست به ترورهای گسترده ای زد تا بخشی از عوامل و نیروهای انقلابی تاثیر گذار و مسوولین جمهوری اسلامی ایران را از رده خارج کند لذا دست به ترور شهیدان رجایی و باهنر، مفتح، مطهری و حزب جمهوری و... زدند.
گروه های تروریستی که با حمایت آمریکا و غرب و اسرائیل دست به ترور و اقدامات تخریبی و حذف فیزیکی افراد می زدند عمدتا گمان می کردند با ترور رهبران انقلاب می توانند در مسیر انقلاب تاثیر منفی بگذارند و انقلاب را منحرف کنند تا خود را بین صفوف مردم جا کنند یا به عبارتی خود را به مردم تحمیل کنند در حالی که آنها نمی دانستند به دلیل ریشه های عمیق تاریخی اسلام و باورهای قدرتمند انقلابی و اسلامی مردم به این تفکر اعتقاد قلبی دارند و با کشتن مسولین جمهوری اسلامی و آنچنان که امام خمینی (ره) فرمودند هر چه قدر مار ا بکشید زنده تر می شویم بر افکار و عقاید خود راسخ و پایبندتر می شوند لذا بارها و بارها شاهد شکست راهبردهای خود در رابطه با حذف فیزیکی مسوولان و تاثیر گذاران بر انقلاب اسلامی بودند.
علی رغم تلاش های بسیار دشمنان در حذف فیزیکی مسوولان نظام جمهوری اسلامی برای رسیدن به مقاصد پلید خود در داخل آمریکا و رژیم صهیونیستی با نسل جدیدی از مقاومت مواجه شدند که در ساختار حکومتی ایران بسیار تاثیر گذار هستند، اندیشه و گروه هایی که در رابطه با مقابله با دشمن ومانع از سازش و تسلیم بسیار پابرجا بودند و خواهان استقلال منطقه به گونه ای که بعد از آن شاهد بودیم هسته های مقاومت در مدیترانه از شرق آسیا با درایت شهید حاج قاسم سلیمانی به حلفه های مقاومت تبدیل شدند، این حلقه ها بعدا در هم تنیده و به زنجیره مقاومت تبدیل شدند و با تشکیل جبهه مقاومت بزرگترین سد راه هژمونی آمریکا در منطقه ایجاد شد.
بی تردید دشمن فکر می کرد با شهادت سران مقاومت مثل سردار سلیمانی و اینک که به صراحت بر این موضوع تاکید می کنند که به دنبال یافتن راهی برای ترور سید حسن نصرالله هستند و به این موضوع اقرار دارند که سران مقاومت را ترور می کنند به دنبال مانع تراشی در برابر توسعه و بزرگ شدن بیش از پیش مقاومت هستند در حالی که تصور آنها بسیار غلط است چرا که چراغ این اندیشه و راه این مبارزه به حق خاموش حتی در صورت به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی از بین نمی رود.
آنها فکر می کردند با ترور شهید سلیمانی مانند ترور سایر شخصیت های مبارز در دنیا که غائله خاتمه یافته می توانند مقاومت را از درون از هم بپاشند و مساله را به نفع خود خاتمه دهند در حالی که به عینه می بینیم بعد از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی مقاومت به یک جنبش اجتماعی تبدیل شد، به طوری که همه کسانی که به دنبال مقابله با استکبار و صهیونیست هستند با هر تفکر و هر مذهبی اعم از شیعه، سنی، ایزدی، کرد، بلوچ و عرب همگی وارد عرصه مقاومت شده اجتماعی یک دستی شده اند لذا با ترور سران و رهبران مقاومت چون حاج قاسم سلیمانی نمی توان این موج خیزش مقاومت ضد استعماری و استکباری را خاموش کرد چرا که حق خواهی و مبارزه با ظلم و زور و استبداد در فطرت و بطن مردم نهادینه شده و به جنبشی تبدیل شده که به نظر می رسد بعد از این بیشتر باید شاهد انتفاضه های عربی -اسلامی در منطقه علیه حاکمان خود فروخته عرب مرتجع باشیم که به دنبال آشکار سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی هستند.